3-جمهوری اسلامی لویزوانا

3-جمهوری اسلامی لویزوانا

سازمان ملل متحد، از جمله سازمان های بین المللی است، که اهداف خود را از دست داده، و باید منحل شود
3-جمهوری اسلامی لویزوانا

3-جمهوری اسلامی لویزوانا

سازمان ملل متحد، از جمله سازمان های بین المللی است، که اهداف خود را از دست داده، و باید منحل شود

فرق زباله خوری با بازیافت

متاسفانه ترامپ و دارو دسته نیویورکی و گانگسترهایش، فرق بین زباله خوری، و بازیافت را نمی دانند! لذا در اظهار نظر های خودشان می گویند: در ایران مردم گرسنه اند، و حتی نان ندارند بخورند! موضوع این است که در ایران، نان مقدس است و برکت خدا محسوب می شود. لذا کسی حق ندارد اسراف کند یا دور بریزد. بنابراین در زباله ها نان ریخته نمی شود، بلکه از همان ابتدا جداگانه در بسته های تمیز قرار می دهند. این نان های برگشتی یا نان خشک، مصارف زیادی دارد: یکی از انها برای تغذیه دام و طیور است. افرادی با چرخ و گاری دستی، در خیابان ها و کوچه ها می گردند،   و از خانه ها خریداری و به گاوداری ها می فروشند. اگر خیلی ریز باشد، مردم خودشان آن را در محل هایی می ریزند، تا کبوترها و گنجشک ها گرسنه نمانند. البته موش ها از این موقعیت سوء استفاده می کنند! لذا موش های خیابان های تهران، بسیار چاق و پرخور هستند. لذا با روش آمریکا یا کشورها فرق می کند. در اروپا و آمریکا مردم کمتر نان می خورند، و نان آنها خمیر و باد کرده است، که اغلب کپک می زند و به سم خوراکی تبدیل می شود. اما با اینجال مردم بی خانمان، که آمارشان طبق اعتراف خودشان هر روز بیشتر می شود، به زباله دانی ها مراجعه می کنند! و از این نان های کپک زده، برای سیر کردن شکم خودشان استفاده می کنند. لذا آنها گاری یا چرخ دستی و کیسه ندارند. چرا که اینها نشانه آن است که: تفکیک زباله برای کسب درآمد است، نه برای خوردن. یعنی در ایران هر کس زباله گردی می کند، کیسه دارد و هرچیز با ارزشی را در آن می ریزد، و برای فروش می برد. و از درآمد آن، چلوکباب می خرد و در گوشه پارکی می خورد. در حالیکه زباله خوران، یا هوم لس های غربی، ابتدا به نوانخانه ها مراجعه می کنند، وقتی لقمه های کوچک نوانخانه، سیرشان نکرد به زباله خوری روی می آورند.. البته اخیرا شهرداری تهران، سعی کرده بازیافتی ها را ساماندهی و به لباس کار مجهز کند، ولی اغلب آنها رعایت نمی کنند. زیرا زباله های تهران، بسیار با ارزش است و حداقل، مواد پلاستیکی یا فلزی آن بیشتر از: دستمزد روزانه یک کارگر معمولی است. به همین جهت زباله های ایرانی، مشتری های فراوانی(در داخل و خارج) دارد و: برخلاف کشورهای دیگر، هیچگاه روی زمین نمی ماند. درواقع بازیافت در ایران، ادامه تولید است. زیرا فرضیه تولید در ایران برمبنای جایابی و غیر جایابی است. غربی ها جایی را محل تولید می دانند که: جایایبی شده، فونداسیون کرده و با هدف خاص ایجاد شده باشد. مثلا برای تولید کود، حتما باید کارخانه ثبت شده باشد! ولی در ایران هر کس که مصرف کننده است، یک کارخانه تولید کود هم هست. کود انسانی بازیافت می شود و: بصورت کنسانتره در می اید. کود حیوانات هم به همین شکل. زباله های تر نیز تصفیه شده، گنداله می شوند. بسیاری از انها در همان مکان تبدل می شوند. باغدار یا کشاورز ایران، برگهای ریخته شده را، در پای همان درخت دفن می کند. یا چمن قطع شده را، دور نمی ریزد بلکه در کیسه های مخصوص، برای مصارف دیگری نگهداری می کند. به اسطلاح ایرانی ها،  چون همه چیز را خدا آفریده، پس بی خاصیت نیافریده! هرچیزی خاصیت و استفاده خودش را دارد. براساس سنت هزاران ساله ایرانی، کشاورزان وقتی گندم بر زمین می پاشند، آن را سه قسمت می دانند: یک قسمت سهم پرندگان، یک قسمت سهم چرندگان، و یک سوم دیگر آن برای برداشت محصول است! یعنی کبوتران و گنجشک ها و : حتی کلاغها (پرندگان) یا الاغ و گوسفند (چرندگان) هم، جزو روزی خورهای یک کشاورزند، چه رسد به فقرا و مستمندان، اگر موجود باشند.

ای خدایی که در خزانه غیب، گبر و ترسا وظیفه خور داری، دوستان را کجا کنی محروم؟ توکه با دشمنان نظر دارا!

Recycle waste trash

Unfortunately, the tramp and drug do not know New York City and its gangsters, the difference between garbage, and recycling! So in their comments they say: In Iran, people are hungry, and even have no bread to eat! The issue is that in Iran, it is sacred bread and blessing of God. Therefore, no one has the right to waste or throw away. Therefore, the garbage does not spill bread, but from the very beginning it is placed in clean packs separately. These bulk breads or breads have a lot of uses: one for feeding livestock and poultry. People with a wheelbarrow are handled in the streets and alleys, bought from homes and sold to dairy farms. If it is too small, people themselves will put it in places, so that the pigeons and sparrows do not starve. Of course, mice are abusing this position! So the mice in the streets of Tehran are very obese and addictive. So it's different from America or countries. In Europe and the United States, people eat less bread, and their bread is battered, often moldy and into poisonous food. But with the people of homelessness, whose numbers become more and more every day according to their own confession, they come to the rubbish! And from these moldy breads, they use their own belly to feed. Therefore, they do not have cart or trolley and bag. Because these indicate that: the separation of waste is for making money, not for eating. That is, in Iran, everyone collects garbage, has a bag, and puts everything in it with value, and sells it for sale. And from his earnings, he smashes a cheekbake and eats at the corner of the park. While the garbage, or the western humans, first come to the nursery, when the small dishes of the nursery do not feed their garbage, it has recently come to the rescue of the municipality of Tehran. But they often do not. Because the waste of Tehran is very valuable, and at least, its plastic or metal is more than: the daily wage of a normal worker. As a result, Iranian waste has many customers (inside and outside) and, unlike other countries, will never remain on the ground. In fact, recycling in Iran is a continuation of production. Because: the hypothesis of production in Iran is based on the location and non-location. Westerners find a place where production is made, founded, founded and aimed specifically at. For example, to make fertilizer, the plant must be registered! But in Iran, every consumer is a fertilizer plant. Human fertilizer is recycled and is concentrates. Animal fertilizer is the same. The more waste is also refined, they are spoiled. Many of them are in the same place. Gardener or farmer of Iran, buried leaves, is buried at the foot of the same tree. Or does not throw away the cut grass, but in special bags for other uses. To the wise men of Iran, because God has created everything, then he has not created anything! Everything has its own property. According to the Iranian tradition of thousands of years, farmers, whenever they sow wheat, know it as three parts: one part of the birds, one part of the grain, and one third of it for harvesting! Namely, pigeons and sparrows, and even ravens (birds) or donkeys and sheep (slaughterers), are one day a farmer, let alone the poor and the poor, if they exist.

إعادة تدویر النفایات المهملات

لسوء الحظ ، فإن المصیدة والمخدرات لا یعرفان مدینة نیویورک وعصاباتها ، والفرق بین القمامة وإعادة التدویر! هکذا یقولون فی تعلیقاتهم: فی إیران ، الناس جائعون ، ولا یملکون حتى الخبز لیأکلوه! القضیة هی أنه فی إیران ، إنه خبز مقدس وصلى الله. لذلک ، لا یحق لأحد أن یضیع أو یرمی. لذلک ، لا تسکب القمامة الخبز ، ولکن منذ البدایة یتم وضعها فی عبوات نظیفة بشکل منفصل. تحتوی هذه الخبزات السائبة أو الخبز على الکثیر من الاستخدامات: واحدة لتغذیة الماشیة والدواجن. یتم التعامل مع الأشخاص الذین یحملون عربة فی الشوارع والأزقة ، ویتم شراؤها من المنازل وبیعها لمزارع الألبان. إذا کان حجمها صغیرًا جدًا ، فسیقوم الأشخاص أنفسهم بوضعها فی أماکن ، حتى لا یتضور الجوع عن الحمام. بالطبع ، الفئران تستغل هذا الموقف! لذلک الفئران فی شوارع طهران یعانون من السمنة المفرطة والإدمان. لذلک هو مختلف عن أمریکا أو البلدان. فی أوروبا والولایات المتحدة ، یتناول الناس کمیات أقل من الخبز ، ویتعرض الخبز للخبز ، وغالبًا ما یکون متعفنًا ویصبح غذاء سامًا. لکن مع أهل التشرد ، الذین تتزاید أعدادهم کل یوم وفقًا لاعترافهم ، فإنهم یأتون إلى القمامة! ومن هذه الخبز المتعفن ، یستخدمون بطنهم لإطعامهم. لذلک ، لیس لدیهم عربة أو حقیبة وحقیبة. لأن هذه تشیر إلى أن: فصل النفایات هو لکسب المال ، ولیس للأکل. أی فی إیران ، یجمع کل شخص القمامة ، ویحمل حقیبة ، ویضع کل شیء فیها بقیمة ، ویبیعها للبیع. ومن أرباحه ، حطم فطیرة الخد ویأکل فی زاویة الحدیقة. فی حین أن القمامة ، أو البشر الغربیین ، تأتی أولاً إلى الحضانة ، عندما لا تطعم الأطباق الصغیرة من الحضانة نفایاتها ، فقد نجحت مؤخرًا فی إنقاذ بلدیة طهران. لکنهم فی کثیر من الأحیان لا. لأن نفایات طهران قیمة للغایة ، وعلى الأقل ، فإن البلاستیک أو المعدن الخاص بها هو أکثر من: الأجر الیومی للعامل العادی. نتیجةً لذلک ، یوجد لدى النفایات الإیرانیة العدید من العملاء (من الداخل والخارج) ، وعلى عکس البلدان الأخرى ، لن تبقى أبدًا على الأرض. فی الواقع ، إعادة التدویر فی إیران هی استمرار للإنتاج. لأن فرضیة الإنتاج فی إیران تعتمد على الموقع وغیر الموقع. یجد الغربیون مکانًا یتم فیه الإنتاج ، وتأسیسه وتأسیسه وتوجیهه بشکل خاص. على سبیل المثال ، لصنع الأسمدة ، یجب تسجیل المصنع! لکن فی إیران ، کل مستهلک هو مصنع للأسمدة. یتم إعادة تدویر الأسمدة البشریة والمرکزات. الأسمدة الحیوانیة هی نفسها. کلما تم تکریر المزید من الفضلات ، فإنها مدللة. کثیر منهم فی نفس المکان. بستانی أو مزارع فی إیران ، أوراق مدفونة ، مدفون عند سفح نفس الشجرة. أو لا یرمی العشب المقطوع ، ولکن فی أکیاس خاصة لاستخدامات أخرى. إلى الحکماء فی إیران ، لأن الله خلق کل شیء ، فهو لم یخلق شیئًا! کل شیء له ممتلکاته الخاصة. وفقًا للتقالید الإیرانیة التی تعود إلى آلاف السنین ، فإن المزارعین ، کلما زرعوا القمح ، یعرفون ذلک على أنه ثلاثة أجزاء: جزء واحد من الطیور ، وجزء واحد من الحبوب ، وثلثها للحصاد! وهی الحمام والعصافیر ، وحتى الغربان (الطیور) أو الحمیر والأغنام (المذبحة) ، هی ذات یوم مزارع ، ناهیک عن الفقراء والفقراء ، إن وجدت.

Tullantıların zibil qutusuna çıxın

Təəssüf ki, tramp və narkotik New York City və onun quldurları, zibil arasındakı fərq və geri çevrilməyi bilmir! Yəni şərhlərində deyirlər: İranda insanlar ac çəkirlər, hətta yemək üçün çörək yoxdur! Məsələ burasındadır ki, İranda müqəddəs çörək və Allahın xeyir-duasıdır. Buna görə heç kimin atma və ya atma hüququna malik deyil. Buna görə zibil çörəyi çölə atmır, ancaq ilk başdan təmiz paketlərə yerləşdirilir. Bu toplu çörəklər və ya çörəklər çox istifadə edir: birinə mal-qara və quş qidalanması üçün. Bir əl çantası olan insanlar evlərdən satın alınan və südçülük təsərrüfatlarına satılan küçə və prospektlərdə işlənir. Çox kiçik olsa, insanlar göyərçinlər və səələr aclıq etməyəcəklər. Əlbəttə ki, siçanlar bu vəziyyətdən sui-istifadə edir! Beləliklə, Tehran küçələrində olan siçanlar çox obez və asılılıqdır. Beləliklə, Amerika və ya ölkələr fərqlidir. Avropada və ABŞ-da insanlar daha az çörək yeyirlər və çörəkləri çox vaxt küflü və zəhərli yeməklərdir. Ancaq evsizliyi olan insanlar, hər gün öz günahlarına görə daha çox sayda olanlar ilə çöp çıxırlar! Və bu küflü çörəklərdən qidalandırmaq üçün öz qarınlarını istifadə edirlər. Buna görə də, arabada və ya trolleydə və bagda yoxdur. Çünki bunlar göstərir ki: tullantıların ayrılması, yemək üçün deyil, pul qazanmaqdır. Yəni, İranda hər kəs çöp yığır, bir çanta var və hər şeyi dəyərlə qoyur və satır satır. Və onun qazancından bir parkurun çökdürülməsi və parkın küncündə yeyir. Zibil və ya qərb insanları ilk növbədə uşaq bağçasına gəldikdə, körpənin kiçik yeməkləri öz zibilini yemədikləri zaman yaxınlarda Tehran bələdiyyəsinin qurtarmasına gəldi. Ancaq onlar tez-tez deyil. Tehranın tullantıları çox qiymətlidir və ən azı plastik və ya metal daha çoxdur: normal işçinin gündəlik əmək haqqı. Nəticədə, İranın tullantıları bir çox müştərilərə (daxili və xarici) malikdir və digər ölkələrdən fərqli olaraq heç vaxt yerdə qalmayacaqdır. Əslində, İranda geri çevrilmə istehsalın davamıdır. Çünki İranda istehsal hipotezi yeri və qeyri-yerləşməsinə əsaslanır. Batılılar, istehsalın qurulduğu, qurulduğu, qurulduğu və xüsusi bir şəkildə hədəf alındığı bir yer tapır. Məsələn, gübrə etmək üçün bitki qeydə alınmalıdır! Ancaq İranda hər istehlakçı bir gübrə fabrikidir. İnsan gübrəsi təkrar emal və konsentratdır. Heyvan gübrələri eynidır. Artıq tullantılar da təmizlənir, zərərsizləşdirilir. Onların bir çoxu eyni yerdədir. İranın bağbançısı və ya fermeri, torpağa basdırılmış, eyni ağacın ətəyində dəfn edilir. Və ya kəsilmiş çəmənləri atmayın, amma digər çantalarda xüsusi çantalarda. İranın müdrik adamlarına, çünki Allah hər şeyi yaradıb, heç bir şey yaratmadı! Hər şeyin öz mülkiyyəti var. İranın minlərlə illik ənənəsinə əsasən, cütçülər buğda əkdikləri zaman onu üç hissədən bilirlər: quşların bir hissəsi, taxılın bir hissəsi və onun üçün bir hissəsi biçmək üçün! Yəni, göyərçinlər və çılpaq çaylar, hətta ravens (quşlar) və ya eşşəklər və qoyunlar (qaçıranlar) bir gün bir fermerdir.

:p>

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.